ترانسمیتر به جای سوئیچ ؟؟؟ پاسخ این سوال آن چیزی نیست که انتظار دارید!
تعریف سوئیچ و ترانسمیتر
در کاربردهای صنعتی:
یک «سوئیچ» معمولا یعنی «یک قطعه الکتریکی که عملکردی ناگهانی دارد و با یک سنسور فرآیند ترکیب میشود تا خروجی سوییچ الکتریکی ارائه کند و برای اعلام هشدار یا کنترل یک فرآیند، عمل کند».
تعریف ترانسمیتر به این شکل است: «یک ابزار که به شکل پیوسته بر یک فرآیند نظارت میکند و اطلاعات مرتبط با آن فرآیند را ارائه میکند، بدون هیچ نقطه سوییچی».
به زبان ساده: سوییچها عمل میکنند، ترانسمیترها اطلاعرسانی!
همچنین میتوانید یک سوییچ را به عنوان نظارت نقطهای و یک ترانسمیتر را به عنوان نظارتی پیوسته در نظر بگیرید.
سوییچ یک تکنولوژی قدیمی است و ترانسمیترها نسل جدید محصولات هستند که همه به دنبال آن هستند. سوال اصلی این است:
«آیا باید ارتقا دهم یا همین سوییچ برای من کافی است؟»
مقایسه سوئیچ و ترانسمیتر
بیایید تفاوتهای کارکردی بین این دو تکنولوژی را با هم بررسی کنیم تا متوجه شویم که استفاده از هر یک در چه زمانی ایدهآل است.
یک «سوئیچ» معمولا یک ابزار الکترومکانیکی است. یک قطعه سوییچینگ الکتریکی دارد که یک کنتاکت را باز یا بسته میکند و همینطور یک سنسور که بر فرآیند نظارت میکند.
سوییچها حدود 80 سال پیش ابداع شدند و هنوز هم به شکل گسترده در اکثر کارخانهها استفاده میشوند. درک و نصب سوییچها ساده است و همچنین موقع کنترل فرآیند، تنظیم آنها نیز ساده است. ستپوینتها، نقاط تصمیمگیری هستند که در آنها فرآیند عملی را انجام میدهد.
یک ترانسمیتر، یک ابزار الکترونیکی است که یک سنسور الکترونیکی و یک خروجی الکتریکی دارد. تفاوت بین این دو، نحوه کارکرد خروجیهای آنهاست. ترانسمیتر، برخلاف سوییچ، یک خروجی ON/OFF ندارد. خروجی الکتریکی آن یک سیگنال تناسبی پیوسته است که مستقیما به متغیر فرآیند مرتبط است. و ترانسمیتر اصلا توانایی این را ندارد که بر اساس شرایط فرآیند، دست به عمل یا فعالیت خاصی بزند.
در نتیجه، مقایسه بین سوییچ و ترانسمیتر، چندان مقایسهی درستی نیست.
تفاوت در کاربرد
بیایید یک کاربرد ساده را در نظر بگیریم:
یک پمپ آب که در یک کارخانه صنعتی فعال است به سه سوییچ نیاز دارد تا از آن در برابر انواع مختلفی از آسیب محافظت کند.
یک سوییچ فشار پایین، برای جلوگیری از خشک شدن پمپ و بیش از حد داغ شدن (overheating)، یک سوییچ فشار بالا، برای جلوگیری از فعالیت پمپ در هنگامی که لولهها دچار گرفتگی شده و در نهایت یک سوییچ فشار بالا-بالا، برای جلوگیری از آسیب فشار بالا به کل سیستم. برای این سه ستپوینت، سه سوییچ جداگانه استفاده میشود. با این سوییچها، ستپوینتهایی مشخص و اعمالی مشخص داریم که وقت ستپوینتها برسد، این اعمال انجام میشوند.
حال این را با سیگنال ترانسمیتر مقایسه کنیم. یک ترانسمیتر، یک سیگنال پیوسته نظارتی دارای اطلاعات فشار فرآیند ارائه میکند، اما توانایی این را ندارد که نقاط سوییچینگ را فراهم کند.
بر اساس مقایسه بالا، اگر برای کنترل فرآیند خود، نیاز به نقاط سوییچینگ داشته باشید، نمیتوانید یک سوییچ را با ترانسمیتر جایگزین کنید.
پس چرا ترانسمیتر به عنوان ارتقایی برای سوییچ در نظر گرفته میشود؟ پاسخ این سوال چندان ساده نیست. وقتی که از یک ترانسمیتر برای کنترل یک فرآیند استفاده میکنید، باید از یک واسط استفاده شود که اسم آن PLC است.
برای انجام اعمال و فعالیتهایی مشخص، یک ترانسمیتر را در کنار یک PLC (کنترلگر منطقی برنامهپذیر) قرار دهید و PLC نقاط سوییچینگ مورد نیاز برای فعالیتهای مورد نظر شما را فراهم میآورد. برای تبدیل ورودی به یک عمل، نقاط سوییچ را در PLC برنامهریزی میکنید. این روشی بسیار قدرتمند است که انعطافپذیری بالایی را در اختیار شما قرار میدهد و برای همین ارتقا به حساب میآید اما همزمان به پیچیدگی کار میافزاید! در نتیجه، این ارتقا، تعادلی بین سادگی سوییچ و انعطافپذیری و پیچیدگی ترانسمیتر/PLC است.
اگر در فکر تغییر از سوییچ به ترانسمیتر/PLC و استفاده از ترانسمیتر به جای سوئیچ هستید، همیشه تمام نقاط قوت و ضعف هر دو راه حل را در نظر بگیرید تا بعدها با موارد ناخواستهی غیرمنتظره و ناخوشایند روبرو نشوید. این تصمیمی نیست که همیشه بتوان جواب آن را قطعی داد و عوامل بسیاری را باید در نظر گرفت.